جمعه، ۱۶ آذر ۱۴۰۳, ۱۱:۵۴

  • ونگوک در ولنجک
  • علی طلوعی   ۱۳۹۴/۰۲/۲۲
  •                         

    سهراب سپهری، میکل آنژ، امیرخانی، ونگوگ، فرشچیان، والی، مافی، پیکاسو، محصص، داوینچی و... هر کدام از این اسم‌ها به تنهایی برای آبرومندی دنیای هنر و زیباتر شدن جهان کفایت می‌کنند تا چه رسد به این که شهر تهران این روز‌ها در قالب 1500 سازه تبلیغات محیطی میزبان آثار این بزرگان است. 
    ونگوک در ولنجک

    قطعا این ایده، ایده مبارکی است و چهره خاکستری شهر را فرهنگی تر از همیشه نشان می دهد و شهروندان بدون آن که به زحمت بیفتند برشی از تاریخ، هنر و فرهنگ را در شتاب سرسام آور شهر مرور می کنند.

    این روزها فرصتی به وجود آمده تا آثار فاخر هنرمندان طراز اول را در ابعاد 3 متر در 6 متر به نظاره بنشینیم؛ کاری که در هیچ جای اروپا، آمریکا و... نظیرش را سراغ نداریم.

    ایده ای که متولیان امر امیدوارند بعد از اجرای آن شهروندان با هنر، فرهنگ، موزه ها و نگارخانه ها بیش از پیش آشتی کنند، اما ای کاش قبل از اجرایی کردن این پروژه هنری! مطالعات بیشتری صورت می گرفت و این مساله از زوایای متعددی دیده می شد، زیرا طراحی استراتژی اگر با اجرای استراتژیکی همراه نباشد مطلوب و موثر نخواهد بود.

    اجرایی کردن این ایده چند مشکل ظاهری دارد و یک مشکل ماهوی؛ از جمله این که:

    1 ـ خیلی از آثار برای آن که در کادر بیلبوردها بگنجند دفرمه چاپ شده و کیفیت کار بشدت افت کرده و از ارزش هنری اثر کاسته شده است.

    2 ـ گرافیک شناسنامه این آثار از کیفیت لازم بر خوردار نیست.

    3 ـ برخی از آثار خیلی تکرار شده است که این امربه دلایل متعدد خوب نیست.

    4 ـ هیچ اشاره ای به سبک و مکتب کارها نشده که این امر از لوازم اولیه معرفی یک اثر هنری است.

    به عبارت دیگر وسواس علمی و لازم برای معرفی درست آثار و خالقان آنها وجود نداشته است. اما مشکل ماهوی این ایده مناسب، رعایت نکردن شرایط ظرف و مظروف در ارائه این آثار ارزشمند است.

    هر رسانه، خصوصیات و ظرفیت های خاص خود را دارد که بر مبنای آنها، مخاطب خاص آن رسانه تعریف می شود.

    بیلبورد یک رسانه محیطی و تبلیغی است! موزه، نگارخانه و حتی مجموعه های شخصی نیز رسانه هایی دیگر است با کارکردهایی دیگرتر.

    کارشناسان طراحی تبلیغات بیلبوردی معتقدند: مدت زمانی که یک تابلو در محیط مخروط بینایی مخاطب قرار می گیرد؛ حدود 7 ثانیه است، برای این که بیننده در این زمان کم بتواند اثررا ببیند، تحلیل کند، بفهمد و از آن لذت ببرد، باید اطلاعات ارائه شده در بیلبورد، کوتاه، مفید، ساده، درشت و با یک شعار ساده و... همراه باشد. که این اتفاق در این بیلبوردها نیفتاده است.

    ضمن این که بخش اندکی از آثار هنری را می شود گذری و پشت فرمان و با سرعت متوسط 90 کیلومتر نگاه کرد ولی اکثریت آثار هنری را به دلیل هنری بودنشان فقط باید با جان و دل و با فراغ بال نگریست که آثار مانای هنرمندانی که شرح آن در بالا رفت از جمله نقاشیخط های استاد مافی، نقاشی های استاد کمال الملک و مینیاتورهای استاد فرشچیان از آن جمله است و نمی توان آنها را در رسانه بیلبورد به نمایش گذاشت و انتظار داشت مردم هم در شلوغی و ترافیک تهران رانندگی کنند، هم این آثار هنری را درست ببینند و از این دیدن بصری بهره هنری ببرند.

    آیا می شود اثری مثل آفتابگردان های ونگوگ را در بزرگراه در حال رانندگی مشاهده کرد؟ آیا این نظاره کردن به ارتقای فرهنگ بصری منجر خواهد شد؟ در این آثار هزار نکته باریک تر از مو وجود دارد که نمی شود آنها را سرسری گرفت و با سرعت مطمئنه، هم رانندگی کرد و هم به تماشای درست آنها نشست.

    علی طلوعی - کارشناس رسانه

    درج در روزنامه جام جم - کد خبر :1939573146790443608 تاریخ :سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 ساعت 09:37

میانگین امتیاز کاربران: 0.0  (0 رای)

امتیاز:
 
نام فرستنده:
پست الکترونیک: *  
نظر: *
 
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500  


کلیه حقوق این وب‌سایت متعلق به دکتر علی طلوعی می‌باشد.